جدول جو
جدول جو

معنی شوخ شدن - جستجوی لغت در جدول جو

شوخ شدن
(خُ مَ نُ / نِ / نَ دَ)
تمرد. (لغتنامۀ مقامات حریری) (زوزنی). عرم. عرامه. عرام. (منتهی الارب). و نیز رجوع به شوخ در همه معانی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شوخ شنگ
تصویر شوخ شنگ
(دخترانه)
نام دختری در رمان تبریز مه آلود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چوب شدن
تصویر چوب شدن
کنایه از خشک و ثابت شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بور شدن
تصویر بور شدن
کنایه از شرمنده شدن، خفیف شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جور شدن
تصویر جور شدن
فراهم و آماده شدن، مرتب و هماهنگ شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روا شدن
تصویر روا شدن
جایز شدن، برآمدن حاجت، رواج یافتن
حلال شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاخ زدن
تصویر شاخ زدن
شاخه زدن، شاخه درآوردن درخت
شاخ زدن حیوان به کسی یا به حیوان دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کور شدن
تصویر کور شدن
نابینا شدن اعمی گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرخ شدن
تصویر کرخ شدن
بیحس شدن بی ادراک گردیدن، خواب رفتن (عضو بدن و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لول شدن
تصویر لول شدن
مست مست شدن سخت مست شدن
فرهنگ لغت هوشیار
مردن ویتاردن مردن درگذشتن، از بین رفتن از دست رفتن فائت شدن: ما اجر از عبادت نا کرده می بریم هر طاعتی که فوت شود بیریاتر است. (کلیم) بسرعت و باسانی حفظ شدن، تبدیل به بخار شدن: فوت شد رفت هوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غور شدن
تصویر غور شدن
مبتلی به فتق شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عوض شدن
تصویر عوض شدن
ورتیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوس شدن
تصویر لوس شدن
ننر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوخ زدن
تصویر لوخ زدن
پیزر زدن، یاپالان کسی را لوخ زدن، پیزر به پالان کسی گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوث شدن
تصویر لوث شدن
مجازاً به چند یا چندین تن نسبت دادن برای تخفیف کیفر
فرهنگ لغت هوشیار
زشت گشتن بدریخت شدن بصورت زشتی در آمدن، روح انسان پس از جدایی از بدن ببدن حیوانی در آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
زورمندشدن نیرو گرفتن توانا شدن زورمند شدن: کار آن مدعیان قوی شده بود و ذخایر بسیار بر قلعه برده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر شدن
تصویر شیر شدن
جسور شدن جرات یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوکه شدن
تصویر شوکه شدن
تکان خوردن بر خورد ناگهانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاد شدن
تصویر شاد شدن
خوشحال شدن مسرور گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاخ زدن
تصویر شاخ زدن
کله زدن حیوانات شاخدار بکسی یا به حیوان دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوخت شدن
تصویر سوخت شدن
از بین رفتن نابود شدن یا سوخت شدن مطلب. پرداخت نشدن طلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرخ شدن
تصویر سرخ شدن
قرمز شدن چهره شخصی، غضبناک گردیدن، خجالت کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوچ شدن
تصویر پوچ شدن
فاسد شدن چیزی. یا پوچ شدن مغز. مختل گشتن فکر از کار افتادن عقل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تور شدن
تصویر تور شدن
متوحش شدن و پریدن کبوتر یا مرغی دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوف شدن
تصویر اوف شدن
زخمی شدن، سوختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روا شدن
تصویر روا شدن
برآمدن، بر آورده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
گدازیدن ویتازیستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دور شدن
تصویر دور شدن
فاصله دار شدن چیز، رانده شدن، خارج شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بور شدن
تصویر بور شدن
شرمنده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشوش شدن
تصویر مشوش شدن
آشفتن تپیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوب شدن
تصویر ذوب شدن
گداختن، آب شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عوض شدن
تصویر عوض شدن
دیگر شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فوت شدن
تصویر فوت شدن
درگذشت، مردن
فرهنگ واژه فارسی سره